*چند روز پیش ماجرای ساده ای پیش اومده ولی ذهن منو به شدت درگیر کرده.
گربه ای تو خونه ی ما دو تا بچه به دنیا آورده بود منم اونا رو بردم و یه جای دور رهاشون کردم الآن گربه ی مادر مدام ناله میکنه و دنبالشون میگرده.
لاغر شده و چیزی نمیخوره ،فکر کنم رو به موته:)
الآن من وجدان درد گرفتم .میترسم این گربه هم از غم فراغ توله هاش از دست بره.
از طرفی این گربه هم میترسه و نمیذاره بگیرمش ببرمش اونجا
توله هاشم شیر میخوردن و دلم برای اونا هم میسوزه.
تو زندگیم تا حالا تو چنین مخمصه ای گیر نکرده بودم:)
نمیدونم چیکار کنم!الآن میخواهم سر به بیابان گذاشته و گریبان همی چاک دهم.!
عاقبت ناز کردن دخترای دهه شصتی!
گربه ,الآن ,تو ,ای ,هم ,ی ,این گربه ,گربه هم ,اونجا توله ,توله هاشم ,ببرمش اونجا
درباره این سایت